![](http://saraye-asheghi.persiangig.com/Weblog/Image/Love/153.jpg)
نوازشگر خوبي نبودي
سفيد شده تار مويي رو که ميگفتي با دنيا عوضش نميکني!
____
به پایان رسیده ام اما نقطه نمی گذارم …
یک ویرگول میگذارم ،
این هم امیدیست ، شاید که برگردی …
__
زمانی شعر می گفتم برای غربت باران …
ولی حالا خودم تنهاترم ، تنهاتر از باران …
___
تشنگی بهانه بود
آب رابا لیوان دهنی تو میخواستم.....
______________________________
خدایا!!
این بند دل آدم کجاست؟
که گاهی با
یک اسم
یا حضور یک نفر
و یا با یک لبخند "پاره" میشود...
___________________________
هر کسی برای خودش خیابانی دارد…
کوچه ای…
کافی شاپی..
و شاید عطری…
که بعد از سالها… خاطراتش گلویش را چنگ میزند!
__
ادامه مطلب مراجعه کنید .